دیشب یه پشه نیشم زد ....
.
.
.
.
.
.
.
.
افتادم دنبالش گوشه اتاق خفتش کردم تا اومدم بکشمش بهم گفت: بابایی
دیدم راست میگه؛خون من تورگهاش بود.
بغلش کردم تاصبح دونفری گریه کردیم...
+ نوشته شده در جمعه دوازدهم خرداد ۱۳۹۶ ساعت 16:47 توسط مهرانا
|