دیشب یه پشه نیشم زد .... 

.

 

 

.

.

.

 

.

.

.

.

افتادم دنبالش گوشه اتاق خفتش کردم تا اومدم بکشمش بهم گفت: بابایی

دیدم راست میگه؛خون من تورگهاش بود. 

 بغلش کردم تاصبح دونفری گریه کردیم...