يه پيرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود
+ نوشته شده در پنجشنبه هشتم تیر ۱۳۹۶ ساعت 17:31 توسط مهرانا
|